“بازاریابی یا مارکتینگ چیست؟” این سوال شاید عجیب ترین سوال ممکن باشد آنهم در دوره ای که واژه بازاریابی، در گستره لغات روزمره بسیاری از ما جای گرفته است و مشاغل مختلف، به صورت درست یا غلط، حتی در بسیاری موارد غیرعلمی، اما به وفور درگیر بازاریابی برای خدمات یا محصولات خود هستند. اما می خواهیم در این نوشته بررسی مجدد و موشکافانه ای داشته باشیم به مقوله بازاریابی و مسیری که در طول تاریخ داد و ستدهای نوین طی کرده است. در همین ابتدای امر لازم است این نکته را توجه داشته باشیم که، بازاریابی و تبلیغات دو مقوله متفاوت هستند، هرچند شاید بتوان تبلیغات را نیز یکی از مهمترین قدم ها در امر بازاریابی دانست.
بازاریابی چیست؟
مارکتینگ بهعنوان یک فرایند مدیریتی، محصولات و خدمات را از مرحله تفکر و انتزاع به یک محصول فیزیکی یا خدمت تخصصی تبدیل کرده و آنها را به دست مشتری میرساند. برای دستیابی به این هدف، تنها تبلیغات کافی نیست. بازاریابی از لحظهای که فکر تولید محصول شکل میگیرد، آغاز میشود و تا تکامل آن محصول، همواره نقش مهم و ضروری ایفا میکند.
در تعریف مارکتینگ برای یک محصول، چهار مورد زیر از اهمیت بالای برخوردار هستند:
- شناسایی، انتخاب و توسعه محصول
- تعیین قیمت محصول
- تبلیغات حول آن محصول برای بالا بردن آگاهی مخاطبان در مورد محصول تولیدی
- انتخاب مجرای توزیع مناسب که محصول از طریق آن به راحتی و با کیفیت مناسب در اختیار مشتری قرار بگیرد
بازاریابی هر عملی است که برای رساندن یک محصول یا خدمت به بازار هدف انجام میشود، از خلق ایده و تولید محصول تا تبلیغات و خدمات پس از فروش. فرآیند کلی بازاریابی شامل شناسایی نیاز مشتری، تولید محصول یا خدمات برای رفع آن نیاز، تبلیغات برای آگاهی مشتری، فروش محصول، و در نهایت ارزیابی رضایت مشتری است. پس از فروش، مرحله مهمی که اغلب نادیده گرفته میشود، تحقیق و ارزیابی نقاط ضعف محصول، فرآیند فروش و نیازهای مشتریان برای بهبود و افزایش رضایت آنها است.
بازاریابی فرآیندی مدیریتی و اجتماعی است که در آن تیمها، سازمانها و افراد از طریق تولید، عرضه و مبادله کالا و خدمات به تأمین نیازها و خواستههای خود میپردازند. این فرآیند یکی از ارکان اساسی هر کسبوکاری است که در رشد، ایجاد ارزش و ایجاد روابط پایدار با مشتری نقش بسزایی دارد. در طول زمان، تعاریف مختلفی از بازاریابی ارائه شده که هرکدام جنبهای خاص از این حوزه پویا را برجسته میکند. بازاریابی بهطور مداوم در حال تحول است و به همان اندازه که تاریخچه آن تغییر کرده، تعاریف آن نیز تغییر یافته است. در حال حاضر، بسیاری از متخصصان بازاریابی تعریفهای متفاوتی دارند، اما در این مقاله قصد داریم به بررسی تعریف بازاریابی از دیدگاه برترین متخصصان بینالمللی بپردازیم.
تعریف بازاریابی از نگاه ۵ متخصص نامدار مارکتینگ!
بازاریابی مساوی است با مشتریمحوری
پیتر دراکر، مشاور و نویسنده معروف در حوزه مدیریت، بر اهمیت مشتریان و نیازهای آنها در کسبوکار تأکید دارد. او معتقد است هدف اصلی کسبوکار، ایجاد و جلب رضایت مشتریان است و بازاریابی باید بهطور مؤثر بر درک و برآورده کردن نیازهای آنها متمرکز باشد.
دراکر بیان میکند: «بازاریابی نهتنها از فروش وسیعتر است، بلکه تمام کسبوکار را در بر میگیرد؛ زیرا مشتریان هستند که کسبوکار را مشاهده میکنند. بنابراین، باید در تمام زمینههای کسبوکار نگاه مارکتینگی وجود داشته باشد.»
دیدگاه دراکر در مورد بازاریابی بر محور مشتریمحوری است و تأکید دارد که کسبوکارها باید درک عمیقی از بازار هدف داشته باشند، ارزش ارائه دهند و روابط بلندمدت با مشتریان ایجاد کنند. او همچنین بر اهمیت نوآوری و سازگاری کسبوکارها با تغییرات نیازها و ترجیحات مشتریان تأکید دارد.
بازاریابی فرآیندی اجتماعی است!
فیلیپ کاتلر، که بهعنوان پدر بازاریابی مدرن شناخته میشود، تعاریف مختلفی از بازاریابی ارائه کرده است. یکی از معروفترین تعاریف او اینگونه بیان میشود: «بازاریابی فرآیندی اجتماعی است که افراد و گروهها از طریق ایجاد، ارائه و مبادله محصولات باارزش با دیگران، آنچه را که نیاز دارند و میخواهند، به دست میآورند.» این تعریف بر اهمیت درک و برآوردن نیازها و خواستههای مشتریان و همچنین تبادل ارزش بین طرفهای مختلف در فرآیند بازاریابی تأکید دارد. در این تعریف، جنبه اجتماعی بازاریابی نیز برجسته میشود، بهطوریکه تعاملات و روابط بین افراد و گروهها را شامل میشود.
ایجاد دوستی با یک داستان متقاعدکننده یعنی بازاریابی
رنه بلاجت، مدیرعامل و بنیانگذار Magic Sauce Media، بازاریابی را بهعنوان یک تبادل ارتباطی مداوم با مشتریان میبیند که در طول زمان باعث آموزش، اطلاعرسانی و ایجاد روابط میشود. او معتقد است که اعتماد بهتدریج ساخته میشود و این اعتماد است که باعث میشود یک جامعه بهطور ارگانیک حول محصولات و خدمات شما شکل گیرد و نسبت به آنها هیجانزده شود. در نهایت، این مشتریان به مدافعان وفادار برند، ترویجکنندگان، مشتریان دائمی و دوستان برند شما تبدیل میشوند. بلاجت بازاریابی را بهعنوان ایجاد یک داستان متقاعدکننده میداند که با مخاطب هدف ارتباط برقرار میکند. از نظر او، بازاریابی باید شخصی، یکپارچه، خلاقانه و معتبر باشد و هدف آن ایجاد روابط و دوستیهای پایدار است.
بهترین استراتژی بازاریابی: ابتکارات ساده
لیزا بایر بهعنوان یک کارآفرین، نویسنده، سخنران و ویراستار که کسبوکارهای موفقی را در زمینههای روابط عمومی، رسانههای اجتماعی و توانمندسازی زنان تاسیس و رهبری کرده است، معتقد است که بازاریابی با طراحی شهودی، پیام مناسب را با شخص مناسب مطابقت میدهد. به نظر او، تعریف بازاریابی یعنی یافتن فردی که ارتباط شخصی با محصول، خدمات یا هدف شما دارد، بهنحوی که دیگران را نیز به برند شما ترغیب میکند. بایر بر این باور است که مارکتینگ میتواند به سادگیِ شبکهسازی در یک رویداد یا به پیچیدگی یک کمپین جهانی چند میلیون دلاری باشد که تبلیغات چاپی و دیجیتالی، روابط عمومی، رسانههای اجتماعی و پخش پیامی خاص را با یک هدف واحد ادغام میکند. لیزا بایر اعتقاد دارد که برخی از بهترین نتایج بازاریابی از سادهترین ابتکارات به دست میآیند. بنابراین ساده نگهداشتن آن، گاهی اوقات بهترین استراتژی است.
او بهعنوان رئیس و مدیر اجرایی یک آژانس روابط عمومی بوتیک بهنام Buyer Group، در مشاوره با مشتریان B2B و B2C در مورد نحوه بهینهسازی، اجتماعی و عمومیکردن کمپینهای آنلاین تخصص دارد و مشتاق کمک به مشاغل و افراد است تا از قدرت رسانههای دیجیتال برای دستیابی به اهداف خود و ایجاد تغییر در جهان استفاده کنند.
مارکتینگ، نحوه تعامل افراد با یک برند است
جف کاتلر، معاون اجرایی و مدیر کل Vitals.com، بازاریابی را بهعنوان نحوه بیان داستان کسبوکار برای جذب مشتریان، شرکا، سرمایهگذاران، کارمندان و هرکسی که با آن تعامل دارد، تعریف میکند. او معتقد است که این داستان به افراد کمک میکند تا تصمیم بگیرند که آیا شما را بهعنوان یک عامل اصلی، خوشایند یا ضروری، به زندگی خود راه میدهند یا خیر. بهعبارت دیگر، بازاریابی روش تعامل افراد با برند شماست.
آمیخته های بازاریابی چیست؟
شاید بتوان چهار پارامتر اصلی و مهم آمیخته بازاریابی یا مارکتینگ میکس (Marketing Mix) را این چنین بیان کرد:
- شناسایی و توسعه محصول یا Product
- تعیین قیمت و مدیریت قیمت گذاری محصولات یا Price
- ترویج و استراتژی ارتباطات و تبلیغات یا Promotion
- مکان و مجرای توزیع یا Place
که به طور خلاصه 4P گفته می شوند و در فرایندهای زیر وارد فرایند اجرا میشود:
- تحقیقات بازار
- انتخاب بازار هدف
- برقراری ارتباط یا تبلیغات
- افزایش فروش و گسترش بازار هدف
- روابط عمومی و رضایت سنجی
به قول یکی از معتبرترین نهادهای بازاریابی جهان، شاید بتوان گفت: بازاریابی مجموعه نهادها، فعالیتها و فرایندهایی است که به خلق، ارتباط شامل اطلاعرسانی و کسب اطلاع، تحویل و تبادل پیشنهادها مربوط است. مبادلاتی که برای مشتریان، کارفرما، شرکا و در مقیاس بزرگتر، جامعه، ارزشمند و سودآور محسوب میشود.
نکته جالب در این تعریف شاید ذکر کلمه پیشنهادات باشد، زیرا امروزه و پس از گسترش دنیای دیجیتال و پلتفرم های مجازی، دیگر نمیتوان فقط به تجمیع کالا و خدمات، به عنوان محصول نگاه کرد. بلکه نسل جدیدی از ارزش های دیجیتال متولد شده اند؛ که در کنار کالا و خدمات، پکیجی مدرن ایجاد کردهاند که متخصصان آن را پیشنهاد دادن یا Offering نام نهاده اند.
تاریخچه بازاریابی در جهان
اصول بازاریابی و مارکتینگ، مانند بسیاری از علوم نوین، در ایالات متحده آمریکا شکل گرفته است. در ابتدای قرن بیستم، با شروع تدریس درس بازرگانی و بازاریابی در دانشگاههای آمریکا، اصول بازرگانی در سه دوره مختلف تقسیم میشد:
1.دوره تولید: در این دوره، به دلیل محدودیتهای تولید، بازاریابی محدود بود و تا دهه 1930 ادامه داشت.
2.دوره فروش: در این دوره، هر آنچه که یک شرکت تولید میکرد، باید به بازار تحمیل میشد. این دوره تا دهه 1950 ادامه داشت.
3.دوره مشتری: در این دوره، مشتری در مرکز توجه تمام فعالیتهای بازاریابی قرار گرفت.
در ابتدا، تمرکز بازاریابی بر منافع تولیدکنندگان بود و تحویل محصول به مشتری با قیمت مناسب، اولویت زیادی نداشت. تصور اولیه این بود که تولیدکننده کنترل بازار را در اختیار دارد، بنابراین مدیریت و فرآیندها حول تولیدکننده میچرخید، نه مصرفکننده. اما در عصر اطلاعات و قرن بیستویکم، این نگاه تغییر کرد و همه چیز حول مشتری یا مصرفکننده میچرخد. با رشد بازارهای دیجیتال و در دوران پاندمی کرونا، بازارها پیچیدهتر و جهانیتر شدهاند. امروز، جستجو در گوگل و خرید از وبسایتهایی مانند آمازون یا علیبابا جایگزین خریدهای فیزیکی در پاساژها شده است.
تعاریف و نظرات مختلفی از بازاریابی وجود دارد، اما در قرن 21، با توجه به تغییرات بازار، بازاریابی به عنوان یک اصل حرفهای تحولات زیادی را تجربه کرده است. برخی شرکتها بازاریابی را با فروش اشتباه میگیرند، در حالی که فروش و بازاریابی اصول مجزای مدیریتی هستند. در کشورهای پیشرفته، حتی تخصص بازاریابی و ارتباطات از هم جدا شدهاند، زیرا روابط عمومی و نوشتن سخنرانیها کاملاً متفاوت از بازاریابی است که تمرکز آن بر ارائه مستقیم محصولات و خدمات به مشتریان است.
در بسیاری از شرکتهای بزرگ، اعتقاد بر این است که بازاریابی نقشی فراتر از بخش بازاریابی دارد و تمامی اعضای سازمان باید در آن دخیل باشند. دیوید پاکارد، یکی از بنیانگذاران شرکت HP، بر این باور است که اهمیت بازاریابی بیشتر از آن است که تنها به بخش بازاریابی واگذار شود. دیدگاههای جدید علمی در بازاریابی مدرن تأکید دارند که مدیران و بخشهای بازاریابی در شرکتها باید مشاورانی باشند که کل سازمان را به سمت یک چارچوب و شیوه عملکرد مشتریمحور هدایت کنند.
نسبت بازاریابی و فروش چیست؟
امروزه مارکتینگ به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول، کالا یا خدمات با مشتری گفته میشود. مارکتینگ را شاید بتوان حتی هنر فروش دانست. هرچند فروش یکی از زیرمجموعه های کوچک بازاریابی به حساب میآید. بازاریابی در اصل شامل درک خواستههای مشتری و تطابق محصولات و خدمات یک شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازهاست. و شاید بتوان گفت فرآیندی است که بین توانایی های شرکت و نیازهای مشتریان آن، تعادل ایجاد میکند.
یکی از اساتید معتبر علمی در بحث پایان عصر بازاریابی سنتی، در تعریف خود از بازاریابی نوین این چنین بیان کرده است:
“بازاریابی صحبت درباره داشتن برنامهها، پیشنهادات، تبلیغات و هزاران مورد دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، موثر واقع می شوند. بحث بازاریابی درباره منفعت و نتایج است”
هر جا و هر گاه چهار اصل
- نیاز
- نیازمند
- عوامل رفع نیاز
- داد و ستد
وجود داشته باشد، ما شاهد وجود یک بازار و نیاز به امر بازاریابی هستیم.
بازاریابی مدرن، امری فراتر از فروش
برای سیاستگذاری درست بازاریابی و نزدیکتر شدن به بطن و قلب این علم، باید ابتدا به فرآیند تبدیل ایدهها و مفاهیم انتزاعی به محصولاتی قابل عرضه به بازار توجه کنیم. این فرآیند، که اساس بازاریابی است، به ما کمک میکند تا از یک ایده خام یا مفهومی، محصول یا خدمت ملموس و قابل عرضه به مشتری ایجاد کنیم.
برای این کار، مراحل مختلفی باید طی شوند:
1.تحقیق بازار و شناسایی نیازها: اولین قدم در بازاریابی، شناسایی نیازهای مشتریان و تحلیل بازار است. این مرحله شامل بررسی خواستهها، نیازها و مشکلات مشتریان است که به شما کمک میکند تا بفهمید چه چیزی به بازار و مصرفکنندگان نیاز دارد.
2.ایجاد و توسعه محصول: پس از شناسایی نیازهای بازار، مرحله بعدی توسعه محصول است. این مرحله شامل طراحی، آزمایش و اصلاح محصول یا خدمت بر اساس نیازهای بازار است. مهم است که محصول یا خدمت بهطور مستقیم با نیازها و خواستههای مشتریان ارتباط داشته باشد.
3.استراتژی برندینگ و موقعیتیابی: در این مرحله، باید محصول یا خدمت خود را در ذهن مشتریان قرار دهید. این یعنی باید محصول را بهگونهای معرفی کنید که برای مشتریان جذاب و متمایز از رقبا باشد. این بخش شامل ساخت یک برند و پیام واضح است که ارتباط مستقیمی با مشتریان هدف برقرار میکند.
4.توزیع و ارتباطات بازاریابی: پس از آماده شدن محصول، باید بهوسیله کانالهای مختلف مانند تبلیغات، فروش مستقیم، شبکههای اجتماعی و سایر روشها، آن را به مشتریان معرفی کنید. هدف این است که از طریق این کانالها، پیام برند به مشتریان رسانده شود و آنها را به خرید ترغیب کند.
5.فروش و پیگیری بازخورد مشتریان: فروش محصول تنها یک گام از فرآیند بازاریابی است. پس از فروش، لازم است بازخورد مشتریان جمعآوری شود تا بهبودهای لازم صورت گیرد و اطمینان حاصل شود که محصول یا خدمت واقعاً نیازهای آنها را برآورده میکند.
در نهایت، فرآیند بازاریابی به یک چرخه دائمی تبدیل میشود که در آن ایدهها، محصولات و خدمات بهطور مداوم توسعه مییابند تا با تغییرات بازار و ترجیحات مشتریان همگام شوند.
توسعه محصول
در فرآیند موفق بازاریابی، اولین و مهمترین گام، شناخت دقیق و علمی بازار است. قبل از آنکه ایده اولیه محصول یا خدمت را به توسعه و تولید برسانید، باید از طریق تحقیقات بازار، آن را راستیآزمایی کنید. این تحقیقات شامل بررسی بازار، نیازهای مشتریان، و وضعیت رقبا میشود. در این مرحله، به سوالات زیر باید پاسخ دهید:
1.آیا ایده محصول یا خدمت شما منحصر به فرد است؟
بررسی کنید که آیا محصول شما قبلاً به بازار آمده است یا نه. اگر مشابه آن وجود دارد، باید بدانید که وضعیت آن محصول در بازار چگونه است و مشتریان چه نظری در مورد آن دارند.
2.وضعیت محصولات رقبا چگونه است؟
مهم است که بدانید محصولات مشابه در بازار چه معایب یا نقایص دارند و شما چگونه میتوانید این مشکلات را برطرف کنید. آیا ویژگیهای خاص یا مزایای محصول شما میتواند به آن برتری بدهد؟
3.منحصربهفرد بودن محصول شما
شما باید تحلیل کنید که چه چیزی محصول شما را از دیگر محصولات مشابه متمایز میکند. چرا مشتریان باید محصول شما را انتخاب کنند و چگونه میتوانید آن را به یک انتخاب ترجیحی برای مشتریان تبدیل کنید؟
4.ارزیابی گنجایش بازار
آیا بازار برای محصول جدید شما ظرفیت پذیرش دارد؟ بررسی کنید که آیا بازار موردنظر اشباع شده است یا نه، و آیا برندهای بزرگ قبلاً بهطور کامل جایگاه خود را در آن بازار تثبیت کردهاند. رقابت با برندهای معروف ممکن است باعث کاهش شانس موفقیت شود، بنابراین باید مطمئن شوید که بازار هنوز بهقدری گنجایش دارد که محصول جدید شما با استقبال روبهرو شود.
در بازاریابی اصولی، نباید محصولی را بسازید که تقاضای آن در بازار وجود نداشته باشد. همچنین، نباید در بازارهایی که برندهای بزرگتر قبلاً جایگاه خود را تثبیت کردهاند وارد شوید، مگر اینکه بتوانید با نوآوری و تفاوتهای چشمگیر، مزیت رقابتی ایجاد کنید.
تعیین قیمت یا قیمت گذاری
در فرآیند بازاریابی، تعیین قیمت محصول یکی از مهمترین و حساسترین مراحل است که باید با دقت و آگاهی انجام شود. قیمتگذاری نه تنها تأثیر زیادی بر فروش و سودآوری دارد، بلکه بر تصویر برند و احساس مشتری از کیفیت محصول نیز اثرگذار است. برای رسیدن به قیمت مناسب، باید عواملی متعددی را در نظر گرفت:
1.هزینه تولید و سوددهی
اولین سوال در تعیین قیمت، این است که خلق محصول چه مقدار زمان، تلاش و هزینه نیاز دارد؟ باید تمام هزینههای تولید، توسعه، توزیع، و بازاریابی را در نظر گرفت. سپس بر اساس این هزینهها، قیمت باید به گونهای تعیین شود که حاشیه سود مناسبی برای کسبوکار فراهم کند.
2.قیمت محصولات رقبا
قیمتگذاری باید با در نظر گرفتن قیمت محصولات مشابه در بازار انجام شود. اگر محصول شما مشابه یا بهتر از محصولات رقبا است، قیمت آن نباید بهطور غیرمنطقی بالا باشد. اگر قیمت محصول شما بیشتر از رقبا باشد و مزایای ملموسی نداشته باشد، ممکن است مشتریان آن را انتخاب نکنند.
3.حساسیت به قیمت در بازار هدف
قیمت باید متناسب با نیازها و حساسیت مشتریان به قیمت در بازار هدف باشد. در صورتی که بازار هدف حساس به قیمت است، باید قیمتها را به دقت تنظیم کنید تا در رقابت با برندهای بزرگتر شکست نخورید. در این حالت، نباید قیمت را بهطور غیرمنطقی پایین بیاورید، زیرا ممکن است موجب پایین آمدن اعتبار برند یا نگرانی از کیفیت محصول شود.
4.موانع احتمالی در دامپینگ یا قیمتگذاری پایین
بسیاری از شرکتها ممکن است به استراتژیهای تخریبی یا دامپینگ (قیمتگذاری بهطور عمدی پایینتر از قیمت بازار برای از بین بردن رقبا) تمایل داشته باشند. هرچند این روش ممکن است در کوتاهمدت مفید به نظر برسد، اما در درازمدت میتواند منجر به ضرر، کاهش کیفیت برند و حتی تضعیف اعتماد مشتریان به محصول شود. بنابراین، باید از چنین روشهایی اجتناب کرد و قیمتگذاری را بهگونهای انجام داد که به سودآوری بلندمدت برند کمک کند.
5.پذیرش و تصویر ذهنی مشتریان
قیمت باید بهگونهای تعیین شود که مشتریان آن را معقول و قابلقبول بدانند. اگر قیمت بسیار بالا یا پایین باشد، ممکن است بر تصویر برند تأثیر منفی بگذارد. قیمتهای بسیار پایین ممکن است به مشتریان این سیگنال را بدهد که کیفیت محصول پایین است. در مقابل، قیمتهای بسیار بالا ممکن است مشتریان را از خرید منصرف کند مگر اینکه محصول دارای مزایای برجسته و منحصر به فرد باشد.
در نهایت، تعیین قیمت یک فرآیند پیچیده است که باید با دقت و تحلیل دقیق بازار انجام شود. قیمتگذاری درست نه تنها به جذب مشتریان کمک میکند، بلکه میتواند به ایجاد اعتماد و وفاداری بلندمدت برای برند منجر شود.
کمپینهای تبلیغاتی
کمپینهای تبلیغاتی و سیاستهای پویا در تبلیغات از اجزای اساسی و مهم بازاریابی بهشمار میروند. بسیاری از افراد ممکن است به اشتباه تبلیغات را تمام فرآیند بازاریابی بدانند، اما در حقیقت تبلیغات تنها یکی از بخشهای راهبرد بازاریابی است. با این حال، این بخش میتواند نقش بسیار مهمی در موفقیت بازاریابی ایفا کند.
امروزه، تبلیغات فراتر از صرفاً بیلبوردها و آگهیهای تلویزیونی یا رادیویی است. شبکههای اجتماعی، تبلیغات آنلاین، بازاریابی محتوا و روشهای غیرمستقیم مانند نظرات و صحبتهای کاربران در فضای مجازی، بخش بزرگی از کمپینهای تبلیغاتی مدرن را تشکیل میدهند. از جمله ترفندهای موفق در تبلیغات دیجیتال، ترغیب کاربران به بحث و تبادل نظر در مورد محصولات و خدمات در شبکههای اجتماعی است. این تعاملات میتوانند بهصورت غیرمستقیم توجه دیگران را جلب کرده و برند را در معرض دید مخاطبان بیشتری قرار دهند.
دیجیتال مارکتینگ، تبلیغات کلیکی، راهاندازی سایتها و وبلاگها، استفاده از اینفلوئنسرها و همکاری با آنها برای تبلیغات، همه بخشهایی از استراتژیهای تبلیغاتی جدید و موثر هستند که به گسترش بازار هدف و ارتقاء شناخت برند کمک میکنند. بهعلاوه، روشهای مختلفی مانند پروموشنها، تخفیفها، اشانتیونها و استفاده از کانالهای ارتباطی مانند ایمیل، پیامک و تماسهای تلفنی نیز در گروه ابزارهای تبلیغاتی موثر قرار دارند.
همه این اقدامات بهطور کلی بخشهایی از تبلیغات مارکتینگ به شمار میروند که در کنار یکدیگر میتوانند موجب جذب و نگهداری مشتریان و در نهایت موفقیت برند در بازار شوند.
مکان توزیع
انتخاب بهترین مکان و روش برای توزیع و فروش محصول یا خدمات به مشتریان، یکی از پارامترهای اساسی در فرآیند بازاریابی است. قرار دادن محصول در مکانهای مناسب و دسترسی آسان برای مخاطبین، اهمیت بالایی دارد چرا که مشتریان باید بتوانند محصول شما را به راحتی پیدا کنند و فرآیند خرید را بهطور بیدغدغه انجام دهند.
اینکه محصول در فروشگاههای اختصاصی، هایپرمارکتها یا فروشگاههای آنلاین معتبر عرضه شود، یا در سایت فروشگاهی اختصاصی برند شما، همه در این مرحله از مارکتینگ تعیین خواهد شد. پاسخ به این سوالات و درک رفتار مصرفکننده در قبال محصول، از جمله عواملی هستند که در موفقیت یا شکست استراتژیهای توزیع و فروش تأثیرگذار خواهند بود.
درک نیازهای مشتریان و نحوه دسترسی آسان به محصول، بخش کلیدی از استراتژی بازاریابی است که به ایجاد تجربه خرید راحت و سریع برای مشتریان کمک میکند. این تصمیمات نه تنها بر میزان فروش تاثیر میگذارند بلکه بر تصویر برند و وفاداری مشتریان نیز تأثیرگذار خواهند بود.
آشنایی با انواع بازاریابی
بازاریابی انواع گوناگونی دارد که توضیح و تقسیر هر کدام می تواند یک کرسی درس دانشگاهی باشد. برای همین در اینجا به صورت کوتاه و صرفا با نام بردن از انواع مختلف مارکتینگ فقط سعی بر آن داریم که با نام آنها آشنا شوید.
- بازاریابی شبکه های اجتماعی و رسانه ها
- بازاریابی رویداد محور و ایونت ها
- بازاریابی محدود
- بازاریابی فاصله نزدیک
- بازاریابی مستقیم
- بازاریابی محتوایی و بازاریابی مقاله محور
- بازاریابی موبایلی
- بازاریابی موتورهای جستجو
- بازاریابی نمایشگاهی
- بازاریابی ویروسی
- بازاریابی همکاری محور یا افیلیت مارکتینگ
- بازاریابی دیجیتال یا دیجیتال مارکتینگ
- بازاریابی حضوری یا آفلاین
- بازاریابی انبوه
- بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ
- بازاریابی اینترنتی
- بازاریابی برونگرا
- بازاریابی برند محور
- بازاریابی تلفنی
- بازاریابی چریکی
- بازاریابی دهان به دهان
- بازاریابی داده محور
- بازاریابی رابطه محور
سخن پایانی
در این مقاله تلاش کردیم که تعریف بازاریابی را از نظر متخصصین مختلف و برترین کارشناسان بازاریابی جهان ارائه کنیم. نیم نگاهی هم به استخوان بندی اصلی و الفبای بازاریابی داشتیم. درست است که این تعاریف بر اساس دیدگاههای متفاوت از افراد مختلف هستند، اما اگر کمی دقت کنید متوجه خواهید شد که همه آنها در درگیر کردن یک بازار هدف از مصرفکنندگان یا کاربران برای فروش محصول یا خدمت همنظر هستند و بر حفظ رابطه فراتر از خرید تاکید دارند. به نظر شما کدام یک از این تعاریف بازاریابی بهتر است؟ شما هم تعریف خودتان از بازاریابی را برای ما بگویید.